هیچ بهتون گفته بودم من امسال کنکور دکترا دادم؟

نه نگفته بودم.

راستش به زور و ضرب داداشم بود. حتی خودشم رشته رو انتخاب کرده بود که این جالبه تو این ثبت نام کن. حتی گفته بود اگه بخوای من پول ثبت نامو میدم :/

خلاصه حسابی دیگه تو معذوریت اخلاقی مونده بودم. با خودم گفتم ایراد نداره، یه امتحانه دیگه. تازه رشته ی اصلی خودمم که نیست کسی انتظار داشته باشه.

اما بازم امیدوار بودم روز آزمون داداش از خیرش بگذره و من بتونم بخوابم!

ولی رفتیم و همشم استرس داشتم همکلاسی هام منو ببینن. چون به همه گفتم من قصد دکترا خوندن ندارم و خب دروغ هم نیست! داداش به زور منو برده بود!!

خلاصه نگم براتون که اون روز چقدر بهم سخت گذشت. چون به زور رفته بودم و خب اجازه هم نداشتیم زودتر پاسخنامه رو بدیم و بیایم بیرون.

دیگه گریه م گرفته بود. حالت تهوع و سر درد. تا سرمم میذاشتم رو میز بخوابم، مراقب میومد میگفت چرا خوابیدی!

خدایا پروردگارا! چرا زمان نمیگذشت!!

خلاصه تو دفترچه ی تخصصی یه چیزایی رو پیدا کردم زدم. تو دفترچه ی دومش، اول رفتم زبان رو زدم، بعد رفتم دو سه تا سوال هوش زدم که واقعا دیدم دارم غش میکنم، پاسخنامه رو دادم فرار کردم!

به حدی حالم بد شده بود که بعد که رفتم خونه ی خواهرم اینا حس میکردم آنفولانزا دارم. تا شب خوابیدم.

سرتونو درد نیارم. امروز نتایج اومد.

باز داداش منو زور کرد که برو نگاه کن نتایجو. هی من میگم بابا ول کن. میگه نه برو ببین چی شده.

رفتم نگاه کردم، رتبه م شده 69. و نوشته روزانه می تونم انتخاب رشته بکنم. من فکر میکنم تو دکترا باید بین 1 تا 10 بیاری که بتونی روزانه قبول بشی. نمیدونم.

حالا رتبه م درخشان نیست. اما با توجه به اینکه رشته ی تخصصی خودم نبود و تقریبا میشه گفت فقط زبان رو خوب زدم، میشه به این امید داشت که اگه سال بعد بخوام اقدام جدی بکنم(که خدا اون روز رو نیاره) با یکی دو ماه وقت گذاشتن میتونم حداقل همون دانشگاه خودمو قبول شم.

چون برای مصاحبه فکر نکنم چیزی کم داشته باشم. هم مقاله معتبر دارم هم نمره ی زبان رو بزودی میارم.

من هیچ وقت دیگه برنمیگردم دانشگاه خودم دکترا بخونم. واقعا از خدا میخوام منو اینطوری آزمایش نکنه.خدایا صدامو میشنوی یا نه؟؟



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها